فقیر دو نوع است، تفاوت درویش بخدا و درویش از خدا،
(2756)بانگ میآید کهای طالب بیا |
|
جود محتاج گدایان چون گدا |
(2757)جود میجوید گدایان و ضعاف |
|
همچو خوبان کآینه جویند صاف |
(2758)روی خوبان زآینه زیبا شود |
|
روی احسان از گدا پیدا شود |
(2759)پساز این فرمود حق در والضحی |
|
بانگ کم زن ای محمد بر گدا |
(2760)چون گدا آیینهْ جود است، هان |
|
دم بود بر روی آیینه زیان |
(2761)آن یکی جودش گدا آرد پدید |
|
وآن دگر بخشد گدایان را مزید |
(2762)پس گدایان آینه جود حقاند |
|
وآن که با حقّاند، جود مطلقند |
(2763)وآن که جز این دو است، او خود مردهای است |
|
او بر این در نیست، نقش پردهای است |
در عنوان این قسمت، جملهْ آخر نیاز به این توضیح دارد که: کریم باید به یافتن نیازمندان بشتابد واگر چنین نکند در کرم او نقصی هست ورابطهْ بخشنده ونیاز مند یک رابطهْ متقابل است.
ضعاف: جمع ضعیف است، یعنی ناتوان، بیچاره.
پساز این فرمود حق در والضحی: اشاره دارد به آی?«وَ أَمَّا اَلسَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[1] در تفسیر آیهْ روایاتی نقل کرده اند ازاین قبیل که: مدتی برپیامبر وحی نازل نشد وروزی زن ابولهب از اوپرسید که: آیاخدایت تورا رها کرده است؟... پس ازاین سوال سورهْ والضحی وحی شد وضمن آن پروردگار به پیامبر توصیه کرد که: برسر سائل بانگ مزن. اما مولانااین گونه روایات را درنظر ندارد و سائل را به معنی گدای نیازمند گرفته وآیه را این گونه تفسیر کرده است که: گدا موجب جلوهْ بخشندگی است وازاین نظر مانند آینه است ودمیدن براینه، آینه را تارمی کند .توضیح بیشتر کلام مولانا این است که: مولانا معتقد است برای اینکه جود و بخشش در خارج و در عرصهْ وجود، عینیت و ظهور پیدا کند، به دو رکن نیازمند است: 1. بخشنده و جواد؛ 2. بخششپذیر و محتاج. پس همانگونه که تهیدست نیاز به بخشنده دارد، بخشنده نیز نیاز به نیازمند دارد. بنابراین دیدگاه، رابطهْ بخشنده و نیازمند رابطهْ متقابل است. مولانا با هنر عارفانهاش این قضیه را به زیبایی به تصویر میکشد و میگوید: همانگونه که زیبارویان طالب آینه هستند تا زیبایی خود را در آینه مشاهده نمایند، جود و بخشش نیز به دنبال گدایانند تا چهرهْ زیبای بخشندگی را ببینند، چون گدا جلوهگاه بخشندگی است و از این نظر مانند آینه است. مولانا میگوید: اینکه پروردگار در سورهْ والضحی،به پیامبرش میفرماید: بر سر سائل و فقیر بانگ مزن. سرّش این است که بینوایان آینهاند و آینه باید صاف و شفاف باشد. با دم زده در آن آینه کدر و تیره میشود و زیبایی را نمایان نمیکند. سپس مولانا به دستهبندی این دو رکن میپردازد و میگوید: بخشندگان دو گروهاند:
الف) گروهی که منتظر میمانند تا بینوا حاجتش را بیان کند، آنگاه ببخشند و بدهند، این گروه فقیر پرور و گدا سازند.
ب) گروه دیگر بخشندگانی هستند که بدون درخواستِ فقیر به او بر حسب قابلیت و استعدادشان میبخشند.
فقرا و نیامندان نیز سه گروهاند: عدهای جلوهْ جود حق و آینهْ کرم الهیاند؛ گروهی به جود مطلق رسیده و واصل به عالم غیباند و دیگر جلوه و آینه نیستند؛ برخی هم کسانی هستند که نه به حق پیوستهاند و نه جلوهْ جود حقاند، بلکه گدایانی هستند که حرص و طمع دنیا آنها را به گدایی کشاندهاند. اینها مردهای هستند که بر درگاه حق جایی ندارند و نقش پردهای میباشند که در برابر خود و دیگران، حجابِ مشاهده حق است.
مزید بخشیدن: یعنی بیش از نیازیا درخواست نیازمندان، ومی تواند تعبیری ازفضل پروردگار باشد.
( 2756) صدا مىرسد که اى طالب بیا زیرا همان طور که گدا محتاج جود و بخشش است جود و صاحب جود نیز بگدا محتاج است.( 2757) صاحبان جود و بخشش چون خوب رویان که آینه مىجویند آنها نیز جویاى گدایان و ضعفا هستند.( 2758) چهره خوبان در آئینه حسن خود را جلوهگر مىسازد روى احسان نیز در وجود گدا هویدا مىگردد.( 2759) چون گدا آینه جود است دم زدن بروى آن زیان دارد.( 2760) از این جهت خداى تعالى در سوره و الضحى فرمود اى محمد ص بروى گدا دم مزن «وَ أَمَّا اَلسَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ».( 2761) یکى هست که جود و بخشش او گدا درست مىکند (بخشش کسانى که خود نمایى مىکنند) دیگرى بگدایان بخشش نموده و قدر آنها را بالا مىبرد (بخشش خداوندى)( 2762) پس گدایان آئینه جود و بخشش خدا هستند و کسانى که با حقند آنها خود جود مطلقند.( 2763) و آنهایى که غیر این دو طایفه هستند آنها مرده هستند و در این درگاه نبوده و چون نقش پرده بصورت، زنده نما و در واقع روح ندارند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |